No more fear, stand tall Freedom of choice above all No more fear, Hand in hand A free Iran we demand
Iran Loves Its Freedom
Iran loves its freedom Iran loves its peace We are the voice of the people The champions of liberty
We all stand in unity For women's equality In one voice we stand and sing For Iran from sea to sea For Iran from sea to sea
Zan, Zendegi, Azadi Zan, Zendegi, Azadi
آهنگ ها
ای ایران
ای ایران ای مرز پر گهر ای خاكت سرچشمه هنر دور از تو اندیشه بدان پاینده مانی و جاودان ای … دشمن ارتو سنگ خاره ای من آهنم جان من فدای خاك پاك میهنم مهر تو چون شد پیشه ام دور از تو نیست اندیشه ام در راه تو ، كی ارزشی دارد این جان ما پاینده باد خاك ایران ما
سنگ كوهت دُر و گوهر است خاك دشتت بهتر از زر است مهرت از دل كی برون كنم برگو بی مهر تو چون كنم تا … گردش جهان و دور آسمان بپاست نور ایزدی همیشه رهنمای ماست مهر تو چون شد پیشه ام دور از تو نیست ، اندیشه ام در راه تو ، كی ارزشی دارد این جان ما پاینده باد خاك ایران ما
ایران ای خرم بهشت من روشن از تو سرنوشت من گر آتش بارد به پیكرم جز مهرت بر دل نپرورم از … آب و خاك و مهر تو سرشته شد دلم مهرت ار برون رود چه می شود دلم مهر تو چون ، شد پیشه ام دور از تو نیست ، اندیشه ام در راه تو ، كی ارزشی دارد این جان ما پاینده باد خاك ایران ما
آهنگ شروین حاجی پور
برای تو کوچه رقصیدن برای ترسیدن، به وقت بوسیدن برای خواهرم، خواهرت، خواهرامون برای تغییر مغزها که پوسیدن برای شرمندگی، بی پولی برای حسرت یک زندگی معمولی برای کودک زباله گرد و آرزوهاش برای این اقتصاد دستوری برای این هوای آلوده برای ولیعصر و درختهای فرسوده برای پیروز و احتمال انقراضش برای سگ های بیگناه ممنوعه برای گریه های بی وقفه برای تصویر تکرار این لحظه برای چهره ای که میخنده برای دانش آموزها، برای آینده برای این بهشت اجباری برای نخبه های زندانی برای کودکان افغانی برای اینهمه "برای" غیرتکراری برای اینهمه شعارهای توخالی برای آوار خونه های پوشالی برای احساس آرامش برای خورشید پس از شبهای طولانی برای قرص های اعصابی و بی خوابی برای مرد، میهن، آبادی برای دختری که آرزو داشت پسر بود برای زن، زندگی آزادی برای آزادی برای آزادی برای آزادی
یار دبستانی
یار دبستانی من با من و همراه منی چوب الف بر سر ما، بغض من و آه منی حک شده اسم من و تو رو تن این تخته سیاه ترکه ی بیداد و ستم مونده هنوز رو تن ما
دشت بی فرهنگی ما هرزه تموم علفاش خوب اگه خوب، بد اگه بد، مُرده دلای آدماش دست من و تو باید این پرده ها رو پاره کنه کی میتونه جز من و تو درد ما رو چاره کنه؟
سرود تغییر برای برابری
جوانه میزنم به رویِ زخمِ بر تنم فقط به حکم بودنم که من زنم، زنم، زنم چو هم صدا شویم و پابهپایِ هم رویم و دست به دستِ هم دهیم و از ستم رها شویم جهانِ دیگری بسازیم از برابری به همدلی و خواهری جهانِ شاد و بهتری نه سنگ و سارها نه پایِ چوبِ دارها نه گریههایِ بارها نه ننگ و عارها جهانِ دیگری بسازیم از برابری به همدلی و خواهری جهانِ شاد و بهتری